در جامعهی امروز معیارهای ازدواج به کلی با سابق فرق کرده است. در قدیم هرکسی قصد ازدواج داشت، اولین معیارش ایمان و نجابت فرد مقابل بود.
خانوادهی دختر در پی دامادی معتقد، اهل کار و کوشش و خانواده دوست بودند و به قول معروف دامادی میخواستند که وقتی شب به منزل بازمیگردد، دستهایش پر باشد از خوراکی برای اهل و عیالش. پدر و مادر پسر هم عروسی نجیب، باایمان و کدبانو میخواستند که محیط خانه را برای همسر و فرزندش سرشار از آرامش و راحتی کند.
زندگیها مثل آب زلال و روشن بود، و دلها پاک و صمیمی و اختلافات کم بود. اگر هم مشکلی بود با ریش سفیدی بزرگترها حل میشد. مرد کار میکرد و زن با صرفهجویی برای آینده پسانداز میکرد. اخلاقیات بر مادیات حکومت میکرد و پول چرک کفدست همه بود. رفتوآمدها زیاد بود و مهربانی در سفرهی هر میزبان به جای تجملات و غذاهای رنگارنگ خودنمایی میکرد.
جایگزینهای نادرست
اما امروزه وضعیت چگونه است؟ آیا شاخصهای انتخاب همسر به همان سلامت سابق است؟ اولین سوال خانواده دختر از پسر اکثراً دربارهی مادیات است. ایمان یا در درجات آخر قرار میگیرد و یا اصلاً لحاظ نمیشود.
البته میدانیم که هنوز هم خانوادههای متدینی هستند که اولین نگرانیشان ایمان و اعتقاد طرف مقابل است ولی متاسفانه بعضی از این خانوادهها نیز گرفتار چشموهمچشمی شدهاند. امروزه معیارهایی جایگزین معیارهای گذشته شده است که در آن ظواهر و تجملات در اولویت است. در سنجش دختران، زیبایی و اموال پدری و میزان درآمد بالای دختر جای سازگاری، نجابت و کدبانوگری را گرفته است.
درخواست مهریههای بالا، هزینههای کمرشکن عروسی، دوران طولانی عقد همراه با بردن هدیههای گرانقیمت، مسافرتهای خارجی و داخلی، داشتن منزل مسکونی، شغل پردرآمد، و اتومبیل آخرین مدل دست و پای جوانان را در تشکیل زندگی مشترک بسته است. متاسفانه امروزه فلسفهی اصلی ازدواج که رسیدن به کمال معنوی و روحی دو طرف میباشد، از یاد رفته است.
اکثر جوانان انتظار دارند توقعات و آرزوهای محال آنها با ازدواج تامین شود. در صورتیکه خانواده محیطی برای رشد شخصیتی طرفین، ایجاد پختگی و کسب تجربه میباشد.
متقاضیان ازدواج موفق به گوش باشند؛
کارشناسان ازدواج عقیده دارند با وجود آنکه جوانان مشکلات اقتصادی را سد راه ازدواج میدانند ولی در واقعیت مشکلات فرهنگی مانع بزرگتری است. بنابراین تجملات و توقعات نابهجاست که مشکلات اقتصادی را به وجود میآورد و بهتر است جوانان به جای خواستههای نادرست و غیرمنطقی به بررسی تناسبات فرهنگی بپردازند تا در آینده دچار مشکل نشود، علاوه بر این میتوانند برای ایجاد موفقیت در زندگی از این راهکارها بهره برند؛
-داشتن زاویهدید نزدیک به یکدیگر در نگرشها و رفتارها.
-دارا بودن دیدگاه مشترک اعتقادی و همسویی دینی.
-داشتن فضیلتهای اخلاقی همچون حسن خلق، حسن ظن، مهربانی، ازخودگذشتگی و ...
-دوری از صفاتی مثل بداخلاقی، سوءظن، خودخواهی، خساست، بیوفایی و...
شیرینی پیوند دو نفر در تلاش آنها برای رسیدن به رفاه، سعادت و پرورش فضیلتهاست. دختران و پسران جامعهی ما برای انتخاب درست باید با منطق واقعگرایی دست به انتخاب بزنند و معیارهایی در زندگی انتخاب کنند که در ایجاد خوشبختی واقعی و محبت موثر هستند
این صفات ناپسند نقش بسیار تعیینکنندهای در ایجاد مشکلات در زندگی مشترک خواهند داشت و جوانان میباید در اینباره احساساتی عمل نکنند که یک عمر پشیمانی به دنبال خواهد داشت.
برای اثبات بیشتر به روایتی از امام رضا (ع) اشاره میشود؛
حسن بن بشار واسطی میگوید؛ نامهای به امام هشتم (ع) نوشتم و از ایشان سوال کردم یکی از بستگانم برای خواستگاری دخترم نزد من آمده ولی بداخلاق است، چه کنم؟ ایشان در پاسخ فرمودند: «اگر بداخلاق است به او زن ندهید.» (وسائل الشیعه، ج20، ص18) این فرمایش بیانکننده میزان نقش خوش اخلاقی و صفات نیک روحی در زندگی مشترک است.
-دارا بودن استقلال نسبی اقتصادی و عاطفی و کوشش برای استقلال کامل زوجین و عدم تکیه بر خانوادهها
-تشابه در علایق و سلیقههای طرفین و داشتن دیدگاههای نزدیک به هم در مورد موضوعات و مسائل مختلف زندگی
-همسانی و مشابهت در استفاده از ساعات فراغت، مثلاً اگر فردی که درونگرا و انزواطلب است و میل به تفریحات انفرادی دارد با شخصی که روحیهی برونگرا و اجتماعی دارد و به تفریحات دستهجمعی علاقهمند است، ازدواج کند در آینده مشکلاتی برای آنها به خاطر کیفیت شخصیت و نیازهای مختلفشان به وجود میآید.